مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
آفرین بر هرکه گوشش بر دهان رهبریست رهبری که ناهی سرسخت بدعت آوریست افـتخـار ماست که پـیـر و مراد راهمان خلق و خویش فاطمی و راه و رسمش حیدریست بیـرق اسلام بـاید در زمـین محکـم شود این همان تکلیف هر رزمنده در هر سنگریست جملۀ "ما میتـوانـیم" از پیام کـربلاست اولین رکن و اساس جامعه خودباوریست روضههای هر شب ما بیرسالت نیست نیست اشک ما و باور ما موجب روشنگریست کـربـلای دیگری برپـا نخـواهد شد دگر خاکریز شیعه مـملو از حمید باکریست ارباً اربا هـم شویم از حـامـیان رهـبریم شـکـر حـق مـا پـیـرو راه عـلـی اکـبریم خلق و خویش مصطفی و قد و بالایش علیست چشم و ابرویش پیمبر نور سیمایش علیست او علی بن حسین بن علی و فاطـمهست مادرش زهرای مرضیهست و بابایش علیست میـمـنه تا مـیـسـره یا میـسـره تا میـمـنـه بهترین شیرینترین ذکر رجزهایش علیست کـوری چـشم تـمام قـاسـطین و مـارقـین نقش سربندش و بازوبند زیبایش علیست با علی یعنی حیات و بیعلی یعنی ممات عشق امروزش علی و عشق فردایش علیست ابن مـلجـمها سـر او را نـشانه میرونـد به همین جرمی که نام بامسمایش علیست چون مدینه بار دیگر کوچهای وا میکنند با هجـوم تـیغ و نـیـزه ارباً اربا میکـنند تیغ دشمن بیهوا برگ و برش را میبرد خنجری از پشت سر بال و پرش را میبرد هرکسی با حملهای با حربهای با ضربهای پـاره پـاره پـارههای پیکـرش را میبرد بگذرم من ماندهام آخر حسین از معرکه با چه حالی تا حرم تاج سرش را میبرد لـشگـری آمـد برای بُـردنش تا خـیـمهها چه غـریـبـانه عـلی اکـبـرش را میبـرد مثل تسبیحی که با چنگی ز هم پاشیدهاست تکّـه تکّه در عـبا پیـغـمـبرش را میبرد با چنین وضعی که در بین عبایی جمع شد اکبرش را میبرد یا اصغرش را میبرد؟ دل شکـسته بعد اکـبر از دل نا محـرمان سمت خیمه همره خود خواهرش را میبرد آخـرش این مرثـیه ما را مدیـنه میبـرد حضرت زهـرا عزداری ما را میخـرد |